تاریخچه نمایش های کهن ایران| از اسرار تعزیه تا پیدایش تئاتر نوین در ایران
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۲۳۹۲۶
تعزیه آیینی نمایشی مبلغ شیعی گری، وحدت شیعیان در راه مبارزه با دشمنان دین و میهن و استحکام بخش حکومت شیعه از قدیم الایام بوده است. به زبان دیگر منعکس کننده اندیشه ها، خواست ها، آرزوها یعنی در حقیقت ارتباط واقعی همه جانبه میان مجریان و تماشاگران بوده است.
به خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، تعزیه یکی از آیین های نمایشی کهن ایرانیان محسوب می شود که از گذشته تاکنون در ایران و در ایام ماه های خاصی مثل محرم و صفر و ماه مبارک رمضان برای عزاداری ائمه اطهار(ع) مرسوم بوده است در شماره قبلی تاریخچه نمایش های کهن ایران درباره ورود تعزیه به ایران و الهام گرفتن ناصرالدین شاه از تالارهای نمایشی غربی صحبت هایی کردیم که از اینجا، اینجا و اینجا قابل مطالعه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه امروز برای ما مهم بلکه لازم است، کشف اسرار اجرایی این نمایش کهن جهت کسب فیض ممکن در پیشرفت کار نمایش و بالطبع، فرهنگ و هنر امروز است. با توجه و تأکید بر چنین هدفی، اختصارا جوانب مختلف اجراها را مورد بررسی قرار می دهیم:
1-انگیزه باطنی مجریان تعزیه، دعوت مردم به مبارزه علیه غاصبان با طرح برخورد حق با باطل، خیر با شر و جانبازی و پایداری بوده است.
2-تعزیه از لحاظ شکل اجرایی به استناد اسناد متقن ارائه شده، ریشه در اسطوره ها و آیین های این مرز و بوم داشته ، پس با روان تماشاگرانش آشنا بوده است.
3-تعزیه نامه ها، واقعه هایی منسوب به خاندان پیامبر و آل مطهر او بوده است، که مردم ایران در طول اجرای چند صد ساله آن ها سخت معتقد و پیرو آن بوده اند.
4-مجریان و تماشاگران، معتقد به خدای یگانه ، پیرو حضرت محمد(ص) و بالاخص آل علی(ع) بوده اند، بنابراین از صمیم قلب خواهان موقیت اجراها بوده اند.
5-تعزیه مبلغ شیعی گری، وحدت شیعیان در راه مبارزه با دشمنان دین و میهن و استحکام بخش حکومت شیعه بوده است. به زبان دیگر منعکس کننده اندیشه ها، خواست ها، آرزوها یعنی در حقیقت برقرار کننده ارتباط های واقعی همه جانبه و کنش و واکنش های خلاق، میان مجریان و تماشاگران بوده است.
6-توده تماشاگر، نه تنها وقایع و حوادث نمایشی را باور داشت، بلکه برای مجریان، بازیگران، البسه و حتی وسائل نمایشی شخصیت های مثبت، تا سرحد حقیقت ارزش و احترام قائل است.
7-گریه آشکار و حتی تظاهر به آن نشانه اعتقاد بیشتر به دین و علاقه به ائمه اطهار، بوده است.
8-نمایش از لحاظ اقتصادی مشکلی نداشت و بودجه آن به وسیله امنای حکومت، سرمایه داران و بازرگانان شهرها و بخش ها، داوطلبانه تأمین می شد.
9-حضور در اماکن نمایشی و تماشای تعزیه، به شرط اعتقاد به دین و شعائر شیعی، شفابخش دردها، گره گشای مشکلات، وسیله ثواب برای دنیا و آخرت بود و تماشاگران برای استفاضه از این مواهب، هفته ها منتظر فرارسیدن روزهای اجرا بودند.
10-ایمان به خدا، معتقدات مذهبی، میهن پرستی، ذوق، هنردوستی، هنرمندی، استعداد و شایستگی های معنوی اخلاقی مجریان، بالاخص استادان در تأثیر همه جانبه تعزیه دخالت شایانی داشته است.
و اما علل عینی و ذهنی توفیق این نمایش ریشه دار:
الف ـ جدائی تعزیه از جریانات سیاسی روز و مشروطه خواهی، به علت تعلق امکانات اجرایی و اقتصادی آن به محافل درباری.
ب ـ برخورد ناشیانه روشنفکران تجدد خواه ایرانی با تئاتر و نادیده گرفتن ارتباط جهانی دین با نمایش در جوامع بشری. بی توجهی به ریشه های عبادی و آیین های نمایش در طول خلقت، حتی نمونه پیش روی خودشان ـ تعزیه ـ فی المثل غفلت از برداشت و تعریف نمایش، تماشاخانه و تئاتر توسط نخستین گزارشگر و یا مورخ ایرانی تاریخ تئاتر جهان میرزا حبیب اصفهانی به سال 1305 ه. ق در شماره های 44 و 45 روزنامه اختر.
وی در مقاله خود مکرر و به وضوح یادآور شده است که :
«تماشخانه «نزهت» را با عبادت منافی نمی داند، بلکه در تماشاخانه گاهگاه بازی های دینی می کنند و اشعار و ادعیه و مناجات های دینی و مذهبی می خوانند و شبیه ملائکه و حواریون در می آورند و متمثل به اشکال و صور زنده قدیسین می شوند... در بلاد افرنج بازی تماشاخانه از عبادت در آمده...»
پ ـ رشد جبری هنری و فرهنگی جامعه، شکل و محتوای جامد ـ تعزیه ـ الزام به خروج از پوسته صرفا مذهبی.
ت ـ تأسیس دارالفنون با نداشتن حتی یک هنرمند متخصص ایرانی و توسط مجریان به خنداندن مردم. خواستی که به آسانی از طرف دلقکان درباری و مطربان سنتی برآورده شد.
ث ـ توفیق کودتا و وحشت رضاخان از هر گونه گردهمایی و تجمع !
این بررسی اجمالی به ما حق می دهد باور داشته باشیم چنانچه روند طبیعی اجراها به ویژه اگر هنگام تکامل و خروج از پوسته صرفا مذهبی قطع نمی شد، تئاتر کنونی کشور ما بالاخص در بعد تماشاگر از کم و کیف واقعا بالایی بهره مند می بود. ولی کوشش در احیای این تراژدی حتی از همان نقطه توقف، نه تنها عبث، بل مضر برای به ثمر رساندن روش های علمی در دست تحقیق است که امید دستیابی بدان هر روز افزونتر می شود.
یکی دیگر از جنبه های موفقیت آمیز تعزیه در دوران شکوفایی، کمیت تماشاگران معتقد و مومن آن بود که از سوی دیگر باید مهمترین عامل شکست کوشش احیای مجدد ، پس از دوران ممنوعیتش به شمار آورد. توسعه سوادآموزی و رشد فرهنگ عمومی تدریجی توده ها، سبب تنزل ارتباط تماشاگران و مجریان و در نتیجه جذابیت نمایش می بایست باشد.
تعزیه یک بار پس از شهریور سال 1320 خودسرانه و در کمال آزادی کوشش ناموفقی را در شهرها از سر گرفت. بار دوم گردانندگان جشن هنر شیراز تحت تأثیر نوشته های سیاحان خارجی، وجود امکانات فنی و مالی، بودجه های گزافی را صرف نشر جزوه ها، اجرای نمایش ها و تهیه فیلم ها کردند. لیکن این آزمون های مکرر، به جز گردآوری اسناد ادبی مفید فایده ای نبوده است.
مرور بر راه های پیموده شده، همانطور که قبلا گفته شد، تنها یادآور اجراهای افتخار آمیز گذشته و تأکید بر ممنوعیت سبکسرانه آن است و بس. سومین بار نیز به دلیل ماهیت مذهبی موضوع ها و خدمات دینی پر ارزش گذشته های تعزیه که نمی توانست از نظر جمهوری اسلامی ایران دور بماند، این کوشش تکرار شد.
اجرای تعزیه نامه ها، حتی در سطح ناممکن کیفی گذشته ، نمی تواند ارتباط مقدس و احترام آمیز گذشته را احیاء نماید. کوشش های عبث اجرایی گردانندگان جشن هنر شیراز به وضوح گویای این واقعیت بود. تماشاگران ایرانی و به ویژه میهمانان جشن، هنگام اجراء به زحمت جلوی خنده خود را می گرفتند زیرا نه تنها آنان که مجریان نیز از باورهای نسل های گذشته فاصله زیادی داشتند.
گروهی که درگگونی زندگی و خلق و فرهنگ تماشاگران و گذشت زمان را نادیده می انگارند، متوجه نیستند که تکرار تعزیه، حتی با همان کمیت و کیفیت ناممکن سال های اوج، نه تنها به پیشرفت و مقبولیت این تراژدی کهن یاری نخواهد کرد که صدماتی بزرگ بر بهره گیری صحیح احیانی آن نیز وارد خواهد کرد.
*دوران معاصر : تئاتر نوین
اما بازگردیم به بخشی از تاریخ تئاتر معاصر، آثار و ثمرات تدریجی مجاهدات و خیزش های ملی و مردمی برای رهایی از یوغ خلفای اموی و عباسی در سده های هشتم و نهم میلادی، نالبودی مغول ها در سده چهاردهم، بیرون راندن روس ها و عثمانی ها در سده هفدهم، موجب تحقق استقلال ایران در دوران صفوی، افشار و زند شد. اما از اواخر سده هجدهم دوباره با دست اندازی کشور گشایانی اروپایی مواجه شد.
کمپانی های هلندی، فرانسوی، سوئدی، انگلیسی، روسی و بلژیکی ضمن انعقاد پیمان های ظاهرا بازرگانی هر روز بیش از گذشته متوجه اهمیت سوق الجیشی و منابع طبیعی ایران می شدند. به طور مختصر باید گفت که هجوم نفوذ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به صورت خودباختگی در کشور ما رسوخ کرد و ما تبدیل به کشوری نیمه مستعمره شدیم. ظلم و ستم شاهزادگان، درباریان و حکام قاجار به مردم شهرها و روستاها و افزایش فقر و گرسنگی از سویی زمینه هجوم های خارجی را مساعد کرد و از سوی دیگر موجب اعتراض، مقاومت، اتحاد و جوش و خروش مردم در شهرها و روستا شد.
علل اقتصادی و سیاسی جنب و جوش های موفقیت آمیزف مسائل تازه ای نبود و از پیش هم وجود داشتف مسئله جدید رشد سیاسی و کسب تجربه از مبارزات عملی بود. بی تردید، آموزش های سیاسی مردم شمال قفقاز نیز مورد بهره گیری مردم، قرار می گرفت. فزون بر فعالیت های فرهنگی ضد استبدادی رسمی، فعالیت های زیرزمینی به صورت گردهم ایی های پنهانی و چاپ و پخش شب نامه هاف از جمله اشکال تازه بود. در یکی از شب نامه ها که به دروازه ارگ سلطنتی نیز چسبانده شد، شاه چنین مورد تهدید قرار گرفت:
«ای ناصرالدین شاه... همه رعیت از وضع اغتشاش آمیز این دولت و سلطنت به ستوده آمده ...اگر در سوراخ جانوری پنهان شوی بیرونت می آوریم و خونت میریزیم...»
و بالاخره نیز در سال 1272 شمسی، ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی روشنفکر انقلابی که بارها طعم شکنجه و زندان را چشیده بود، ترور شد و جان سپرد. ترور ناصرالدین شاه خیزش موج شورش، تعطیلی کارخانه ها و بازهار و تحصن کسبه وعلمای دین به نشانه بی عدالتی های صدراعظمف اعتراض علیه انحصراها به ویژه بانک روس و بانک شاهنشاهی انگلیس، پسر ناصرالدین شاه را ناگزیر از عصب نشینی و موافقت با تشکیل پارلمان، تدوین قانون اساسی و اجرای انتخابات مرحله ای و در نتیجه منع عقد قراردادها و عهدنامه ها کرد اما وعده های مظفرالدین شاه هم مانع بسط جریانات مردمی در سراسر کشور نشد.
ندای قانون طلبی و آزادی از اکناف کشور به گوش می رسید. در تهران قریب هزار زن جلو کالسکه شاه را گرفتند و فریادزنان اعتراض و شکایت خود را از نایابی نان بیان کردند. نهضت مشروطیت پدیده تاریخی مهم و پیچیده ای بود که زمینه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و تشکیلاتی آن به تدریج از نیمه دوم سده هجدهم به وجود آمد و با وجود انحراف از اهداف خود، موجبات پیدایی ایران معاصر را فراهم کرد.
از آن جا که فرهنگ یکی از عوامل موثر در حرکت های اجتماعی و سیاسی است حرکت فرهنگی این دوره نیز با آغاز اعزام دانشجو و سفر روشنفکران، شاه و درباریان به اروپاف روسیه و ماورا قفقاز پا گرفت. نتایج مشخص این حرکت های فرهنگی نشر روزنامه، تأسیس چاپخانه در سال 1192 شمسی در تبریز و تهران و گشایش مدرسه دارالفنون در سال 1227 شمسی بود. نهضت ادبی ساده نویسی، چاپ سفینه طالبی یا کتاب احمد اثر عبدالرحیم طالبوف، سیاحتنامه ابراهیم بیگ یا بلای تعصب نوشته حاجی زین العابدین مراغه ای و آثار بی شمار دیگر مانند کتاب رضوان و آیین سنوری و سه کتاب مکتوب که میرزا آقاخان کرمانی به شکل گفت وگو نوشته است.
در زمینه پیدایی اجزاء و گام های مبتدیانه تئاتر نوع اروپایی به شکل مکتوب و اجراء جاپاهایی از اواخر سده هجده به چشم خورده است. که ردیابی آن ها از حوصله این مطلب خارج است. اما در نهایت این را باید گفت که آخوندزاده نه تنها نخستین نمایشناه نویس ملل شرق بلکه به عنوان نخستین فرد ایرانی که به زبان مادری خود نمایشنامه نوشته است، مطرح بوده وهست.
در ارتباط با آخوندزاده و سایر پیشتازان عرصه نمایشنامه نویسی ایران در مباحث بعدی مطالبی منتشر خواهد شد.
منبع: تاریخ ایران از زمان باستان تاکنون
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران به نقل از دست خط ناصرالدین شاه خطاب به نایب السلطنه ، جلد نخست، فریدون آدمیت
سیری در تاریخ تئاتر ایران، دکتر مصطفی اسکویی
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: تعزیه نمایش های آیینی تئاتر ناصرالدین شاه نه تنها نامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۲۳۹۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: